انــار

انـار فصــل ندارد! هر وقت تو بخندی می شکفـــد .

انــار

انـار فصــل ندارد! هر وقت تو بخندی می شکفـــد .

همیشه نوشتن توضیح بلاگ به نظرم سخت تر از نوشتن خودشه! آخه آدم تو چهار خط چی می تونه بگه؟! اینه که فقط میگم
خوش اومدی!

۱۳ مطلب در اسفند ۱۳۹۳ ثبت شده است

انــارکــــــــ - کراس سکشنال استادیزپروپوزال جدیدی که در دست نگارش دارم موضوعش این است‌: بررسی رابطه درجه ولوم رادیوی ماشین با میزان هوشیاری پدر خانواده و عوامل موثر بر آن.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۹ اسفند ۹۳ ، ۲۰:۳۰
خانم انـــــار
انــارکــــــــ - اعترافات یک خاله

دنیا بدون وجود پسر بچه های دو ساله ای که دوست داشته باشند روی پایت بنشینند و دماغت را گاز بگیرند و بروند تمام جزوه هایت را از روی میز بیندازند پایین و رویش با خودکار نقاشی بکشند و به محض رسیدن تو به صحنه واقعه یک " هییییع " بلند بگویند و بزنند روی دستشان که مثلا " ای واااای ! کی این کارو کرده ؟!!! من نبودمممم !!! " ، هیچ معنا و مفهومی نخواهد داشت.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۹ اسفند ۹۳ ، ۲۰:۳۰
خانم انـــــار
انــارکــــــــ - من، کپک، بیست سال دارم :|

عکس نگیرید! ملت محترم و فخیم ایران! عکس نگیرید! از آدم در پوزیشنی که آمادگی ندارد عکس نگیرید! از دختری که حواسش نیست دوربین روی صورتش زوم کرده عکس نگیرید! نگیرید جان جد مرحومتان! من از شما می پرسم! چرا از دختری که در آن لحظه در مقام مجری صندلی داغ نشسته روی سن و تمام تمرکزش را گذاشته روی اینکه از زیر زبان استادش بکشد که ماهی چقدر درآمد دارد، عکس می گیرید آن هم درست لحظه ای که پاسخ احتمالا بامزه استاد باعث شده بزند زیر خنده و قیافه اش کش آمده است! اصلا برای دل خودتان عکس بگیرید و بنشینید دور همی به قیافه آن دختر طفل معصوم بخندید، اما واقعا خدا را خوش نمی آید که دقیقا همان عکس را بردارید بگذارید روی سایت دانشگاه که ملت از دیدن قیافه کپک نامبرده به وجد بیایند :|

 

۰ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۲۹ اسفند ۹۳ ، ۲۰:۳۰
خانم انـــــار

+

انــارکــــــــ -

صدای قلب نیست

صدای پای توست که در سینه ام می دوی

کافی‌ست خسته شوی

کافی‌ست بایستی

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۹ اسفند ۹۳ ، ۲۰:۳۰
خانم انـــــار
انــارکــــــــ - میخش با ما !

یک حقیقت تلخ برای آقایان و صد البته شیرین برای ما خانم ها وجود دارد و آن این است که پسر ها بالا بروند پایین بیایند به درد کار فکری نمی خورند و بیشتر ( یعنی نه همه مواقع ولی در اکثریت اوقات) به درد کارهای یدی و اجرایی می خورند. و گمان کنم خودشان هم با کارهای یدی بیشتر از کارهایی که نیاز به طرح و فکر دارد حال می کنند. این را امروز وقتی فهمیدم که اولا در جلسه هماهنگی برای کافه کتاب با آقایان دانشگاه، حافظ رک و پوست کنده از ما خواست کارهای محتوایی را خودمان به عهده بگیریم و اجرایی ها را بسپاریم به او و دوم وقتی که خطیری در پاسخ به در خواست ایده ما برای چینش غرفه ها گفت :

-این ایده دادنا دیگه کار خانوماس ! شما فقط به من بگین اینجا رو میخ بزن من می زنم!

[ دروغ چرا ؟! کلی هم خوشحال شدیم از اینکه خیلی شیک ومحترمانه خودشان کنار کشیدند از کارهای طراحی که مجبور نشویم بعدا خودمان کنار بکشیمشان! ]

تمام.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۹ اسفند ۹۳ ، ۲۰:۳۰
خانم انـــــار
انــارکــــــــ - کفش سیندرلا

ظهر دیروز، در حالیکه دوست من جلوی در دانشکده منتظر سرویس ایستاده است یک خانم تقریبا مسن وارد دانشکده می شود و دوستم را می بیند. جلو می رود و از او می پرسد:«ببخشین خانوم شما دندونپزشکی می خونین؟‍!» طبیعتا دوست من پاسخ مثبت می دهد و دوباره خانم محترم سوال می کند:« عزیزم شما چند تا دختر مجرد تو کلاستون دارین ؟!» دوست من در حالیکه نمی تواند تعجبش را مخفی کند با تردید می گوید:« تقریبا همه مجردن به غیر یک نفر! » خانم محترم این بار با گلایه می گوید:«پس چرا آموزشتون به من گفت همه متاهلن؟!»

بعد دوباره می گوید:« عزیزم فردا همه تون هستین که من بیام ببینمتون؟! همه دخترای کلاستون! » دوباره دوست بنده که هنوز سکه اش نیفتاده این پرسش و پاسخ ها برای چیست، با تردید می گوید:« بـله ... هستن همه!»

خوش بختانه تا این لحظه سرویس رسیده است و دوست من هم که همان لحظه بلاخره متوجه شده هدف نامبرده این است که بیاید از روی فرصت دخترهای مجرد کلاس را رصد بکند و برای شاخ شمشادش عروس انتخاب کند، با طعنه می گوید:« ببخشین خانم ولی فک نکنم کسی حاضر بشه با این جایی ها وصلت کنه !» و سوار سرویس می شود. در آخرین لحظه البته صدای مادر داماد(!) را می شنود که میگوید:« عیب نداره خب برن شهر اونا!‌»

قصدم از نوشتن این ماجرای ابلهانه چیست؟‍! اینکه بگویم متنفرم از آدمهایی که اصلا برایشان مهم نیست خانواده و اخلاق دختر چه شکلی است و فقط به رشته اش توجه می کنند؟! اینکه بگویم دلم می خواست آنجا بودم و لااقل از مادر شاخ شمشاد محترم می پرسیدم خیال کردی ما روی دست مادر پدر هایمان باد کرده ایم که به صف، مشتاق و منتظر تحفه ندیده شما باشیم !؟ اینکه بهش بگویم نکند می خواهی یک لنگه کفش بگیری دستت و پای هر کداممان شد بشویم عروس خوشبخت شما؟! .... نه ! قصدم هیچ کدام این ها نیست! قصدم این بوده که بگویم اگر این خانم امروز خواست بیاید دانشکده ... مَـن چی بپوشمممممم ؟!!!!‌ :|

۲ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۹ اسفند ۹۳ ، ۲۰:۳۰
خانم انـــــار
انــارکــــــــ - مهمان غلیان!

مهمان های خانم غلیان، من شما را از صمیم قلب دوست دارم. برایتان از اعماق وجود آرزو می کنم که به هر چیزی که در این دنیای فانی دوست دارید برسید. اصلا یک در دنیا و صد در آخرت خدا به شما اجر بدهد. اگر شما تا روز شانزدهم عید در منزل خانم غلیان لنگر نینداخته بودید، امروز وقتی با خانم غلیان تماس گرفتیم که برای تست پروتزش بلند شود و بیاید دانشکده، نمی گفت که مهمان دارم و بلند می شد و می آمد. در نیتجه آن دختری طفل معصومی که از شدت خواب سر کلاس نزدیک بود فلج نخاعی بشود بس که سرش سر می خورد، نمی توانست با نیش بازِ این طوری  بند و بساطش را جمع بکند و برود خوابگاه و از ده و نیم تا 12 و ده دقیقه چنان قیلوله ای برود که هیچ بنی بشری تا به حال تجربه اش نکرده و نخواهد کرد.

=========================

بهناز : خانم غلیان نمی تونین حالا یه ساعت بیاین؟!

من : بهناز اصرار نکن خب شاید نمی تونه بنده خدا!

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۹ اسفند ۹۳ ، ۲۰:۳۰
خانم انـــــار
انــارکــــــــ - کسی هست از اینا بپوشه واقعا؟!

چند وقت پیش من و گلابی توی یک مغازه لباس فروشی به این نتیجه رسیدیم که اگر همسر آینده مان یک روز به سرش زد و همچین لباسی تنش کرد، برای همیشه او را بدرود بگوییم و برویم. ( تاکیدم بیشتر روی اون آبیه هستش :| )

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۹ اسفند ۹۳ ، ۲۰:۳۰
خانم انـــــار
انــارکــــــــ - اختلافات کوشولو !

داشتم شبکه خبر را نگاه می کردم. البته در واقع داشتم شبکه خبر نگاهانده می شدم. چون می دانید که در خانه ای که پدر خانواده علاقه زیادی به اخبار داشته باشد، تلویزیون به صورت پیش فرض روی شبکه های خبر دار تنظیم شده و خودش موقع روشن شدن می رود روی شبکه ای که خبر پخش می کند و خلاصه زحمت جمع را کم میکند.

پایین توی آن زیر نویس ها یک هو چشمم خورد به عبارتی که مضمونش این بود که عباس عراقچی گفته توافق تقریبا حاصل شده و فقط سر دو مسئلهکوچک توافق هنوز حاصل نشده : یکی موضوع تحریم ها و بعدی مسئله تحقیق و توسعه . [ :| ]

خب با این وجود باید بگویم تقریبا همهمسائل مهمالان توافق شده و فقط یک سری مسائل خیلی خیلیکوچولو و جزئیباقی مانده و من می خواهم از همین الان رسیدن به این توافق را به ملت عزیزمان تبریک و تسلیت عرض بنمایم. 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۹ اسفند ۹۳ ، ۲۰:۳۰
خانم انـــــار

+

انــارکــــــــ -

پاییز را پر از هیجان کردی ، با سیب های قرمز زنبیلت

این کودک جنون زده بعد از این ، پاییز ها انار نمی خواهد ...

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۹ اسفند ۹۳ ، ۲۰:۳۰
خانم انـــــار