این در وطن خویش غریب
دوشنبه, ۲۵ خرداد ۱۳۹۴، ۰۴:۳۲ ب.ظ
دست و دلم به نوشتن توی هیچ وبلاگی نمی رود. اگر آن قدر نمی نوشتم که حالا مثل معتاد ها هر روز به وبلاگ قدیمی ام سر بزنم و هی پست هایش را زیر و رو کنم، حالا نوک انگشت هایم هی گز گز نمی کرد که احساس کنم یک سری کلمات دارند از نوکش سر می روند. بعد بلند نمی شدم و یک روز عصر درست در وضعیتی که فردایش امتحان ترم دارم بار و بندیلم را جمع کنم و بیایم بیان. برای خانه قدیمی ام دلم تنگ است.
۹۴/۰۳/۲۵