خدا و خرما!
جمعه, ۲۹ خرداد ۱۳۹۴، ۰۴:۳۱ ب.ظ
عادت به خواندن نماز مغرب قبل از خوردن افطار، از وقتی توی خانه ما سر و کله اش پیدا شد که خواهر بزرگترم ازدواج کرد. ما سفره افطار را پهن میکردیم و شوهر خواهرم می ایستاد به نماز. داماد تازه بود و به حکم رودربایستی منتظر می ماندیم که بیاید و بعد همگی افطار کنیم(بماند که هنوز هم مادرم با این یکی بیشتر از بقیه تعارف دارد.) بعد کم کم به این نتیجه رسیدیم که به جای نشستن کنار سفره و نگاه کردن با شکم گرسنه به غذاها بلند شویم و ما هم نماز مغربمان را بخوانیم که هم ثوابش بیشتر است هم عذابش کمتر!
بعد کم کم دیگر شد عادت من و گلابی. خوبی اش به این بود که مجبور نبودیم بعد از اینکه تا خرخره لبریز شدیم و سنگین، از جایمان بلند شویم( لطفا کلا به نیت های خالص ما دقت نکنید!)
القصه! دیروز، من که تقریبا از شدت گرسنگی نایی در بدنم نمانده بود بعد از انداختن سفره افطار چادرم را کشیده بودم سرم و لخ ولخ کشان داشتم میرفتم نماز بخوانم که یکهو عاطفه گفت : کجا؟!
من : مغربمو بخونم میام ! شما بخورین !
عاطفه : 9 و نیم نماز جماعته! جماعت به اول وقت مقدمه ! بیا بریم ببینم!...
دم کسی که به فکرش رسیده بود نماز جماعت مغرب را یک ساعت بعد از اذان بیندازد گرم! این طوری طرف هم با خیال راحت افطار می کند هم ثواب!
یک جور هایی دیشب هم خدا را داشتیم هم خرما را:)
۹۴/۰۳/۲۹
قبول باشه...لبخند.
خیلی خوبه خواندن نماز قبل افطار...ولی وقتی جمعی منتظرت باشن و یا گرسنگی بهت غلبه کرده باشه جایز نیست خواندنش...توی مفاتیح نوشته شده...